Quantcast
Channel: بیدگل به زبان کاریکاتور
Viewing all articles
Browse latest Browse all 66

خاطرات بیدگلی-قسمت اول

$
0
0
خاطرات بیدگلی-قسمت اول
انگار همین دیروز بودکه گوشه ای نشسته بودم خیره به دستای کپچیای در حال دوشین گاو آخر طویله ست!

انگار همین دیروز بود که اسممو صدا میزدی که سوار گوسفند بزرگه نشم خطر داره! منم بی اعتنا سوار شدم و منو زمین انداخت و تو فورا از دوشیدن دست کشیدی و اومدی دستای کوچک منو گرفتی و زمین بلندم کردی و در حالی که با حوصله یکی یکی جازها رو از دستم در می اوردی بر دستام بوسه میزدی!

انگار همین دیروز بود که با دستاندوا گلی زده ام کنار ظرف شیر نشسته بودم نگاه به مایه ی پنیر دوخته بودم که در شیر میریختی و با لبی خندان به کنجکاوی هام مهربانانه پاسخ میدادی!

انگار همین دیروز بودکه پولی که برای خریدن نان مغازهحجی علی عباسبه من داده بودی گم کرده بودم و حیران چندین و چندین بار راه خانه تا نانوایی رو با نگاهی جست و جویانه زمین رو میپوییدم و وقتی سربه زیر به خانه برگشتم بغلم کردی و گفتی اشکال نداره!

و... چقدر زود دیر می شود!

------------------
عکس از آقای حسین بیدگلی(وبلاگ وطن من بیدگل)

Viewing all articles
Browse latest Browse all 66

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>